سفارش تبلیغ
صبا ویژن

یک دنیا فاصله
قالب وبلاگ

بغض گلویم را گرفته!
اشک صورتم را خیس می کند
وقتی با تو حرف می زنم

مدتی است عادتم داده ای با خودت
دیگر شب ها نمی توانم بدون ذکر تو بخوابم
مگر می شود تو را فراموش کنم؟
تا به درگاه تو ناله نکنم و التماس
خوابم نمی گیرد

من این اُنس را دوست دارم
آه ! ای دنیا
تنها بخاطر او تو را دوست دارم
تنها بخاطر محبوبم ، عاشق تو هستم

در خلوت شبهایت با محبوبم به گفتگو می نشینم
از خودم می گویم .... از او می گویم
از لطفش و عطایش
از کوچکی و حقارتم و بزرگی او

محبوب من !
چقدر با تو بودن زیباست!
دوستت دارم بی نهایت

...


[ پنج شنبه 91/6/16 ] [ 11:25 صبح ] [ هیچکس ] [ نظر ]

دیشب دلم بی قرار بود...بی قرار این دنیا...با خودم هرچه کلنجار رفتم به جایی نرسیدم...می خواستم دیگر توجهی نکنم....اما تو نگذاشتی
گفتی وظیفه ام دعا کردن است....گفتی وظیفه ات خواستن است...به نتیجه کاری نداشته باش...من هم خواندم...الهی الهی الهی
دیشب خواندمت ....در بهترین ساعت ها...همان ساعتی که اوج عشق بازی است
میدانی ترسم از چیست؟...ترسم تنها این است که به آنچه دلبسته ام وابسته شوم...می ترسم از اینکه به غیر تو دل ببندم

خدای من !من از تو می خواهم ،چون تو این خواستن را دوست داری ....اما نمی خواهم مرا وابسته به آن کنی
می خواهم که اگر صلاح کار من در آن است خود عهده دارش شوی و اگر نیست مرا از بند این وابستگی برهانی
میدانی که مدتهاست گرفتار این خواسته ام ....میدانی که در تمام حالاتم تو را خواندم تا لطف کنی و به من ببخشی
محبوب من ! ای زیباترین ! من دل خوش به توأم ...نمی خواهم این دل را از دست دهم

ای کاش راهی نشانم می دادی که از غیر تو می بریدم ...و تمام ساعاتم را در خلوتگاه تو سر می کردم
نمی دانم از دریای بی کران لطفت ، اعطنی را بخواهم که با فضلت به من ببخشی
یا
اینکه ندای اغننی سر دهم و به آنچه دارم ،‌اکتفا کنم

...


[ پنج شنبه 91/6/16 ] [ 8:31 صبح ] [ هیچکس ] [ نظر ]

هرشب بر فراز آسمان
صدایی مرا می خواند
برخیز که وقت دیدار رسیده است
صدا آشناست
صدای محبوب من است

گاهی که بار گناهم سبک است و من
پر از شور ملاقات
هرچند خسته باشم
باز ، بر می خیزم
بر می خیزم و با او خلوت می کنم
خلوت یک عاشق و معشوق

آه که چقدر این خلوت شیرین است
حرف میزنم ، گاهی با اشک
گاهی با خنده
چه حال عجیبی دارم
و من به عشقم می رسم
عشقی که هیچگاه از درونم پاک نخواهد شد
و چه زیباست این خلوت تابناک

آه خدای من!
حرف زدن با تو شیرین است
و
شیرین تر از آن وقتی است که تو با من حرف می زنی
یا عبادی الذین اسرفوا علی انفسهم لا تقنطوا من رحمةالله
صدایم می زنی ! با من حرف می زنی
قلب من با این ندایت آرام می شود
ای بندگان من !ای آنانکه بر نفسشان اسراف کردند،از رحمت خدا نا امید نشوید

مگر با این همه لطف و فضل تو می شود کسی از درگاهت نا امید شود؟
با تمام پرده دری های من باز هم می آیم
باز می آیم تا صدایت بزنم
سبوح قدوس رب الملائکة و الروح
و تو
جوابم دهی :
لبیک
من دلخوش به این لبیک توإم
پس در را باز کن

...


[ چهارشنبه 91/6/15 ] [ 2:44 عصر ] [ هیچکس ] [ نظر ]
<      1   2   3   4   5      >
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

موضوعات وب
آرشیو مطالب
امکانات وب



بازدید امروز: 6
بازدید دیروز: 1
کل بازدیدها: 21783